Saturday 24 December 2011

امام نقی ع و حرام اعلام کردن عید چله یلدا و سایر اعیاد گبری

نماینده دیهه فارسجرد نزدیک سامرا نزد آن حضرت آمد و گفت فیروز فارسجردی افتخار دارد که آن حضرت و امام همام را به مراسم باشکوه شب چله دعوت نماید. آنحضرت به صالحک مقام تشریفات خود و به مصلحک مقام حراست و اطلاعات خود فرمودند که برود و برسی نماید.آندو رفتند و برگشتند و خبر آوردند که در آن فارسجرد جشنی برپا داشته اند بغایت بزرگ و در آن جشن میوه ها از انار ساوه و توت بخارا و خربزه خراسان و فراهم ساخته اند و دختران بغایت زیبا روی سه تار بنوازند و گویند که این جشن مجوسان باشد. اما امنیت برقرار و خطری برای جان حضرت نیست. حضرت شدیدا اندوهگین شدند و گفتند مردک ماه محرم و جشن مجوسی در بلاد اسلام و ما شرکت کنیم! فورا دستور دهید برادران شرطه  بروند و پدر این پدر سوخته ها را درآورند . چند ساعت بعد رزمندگان اسلام پیروزمندانه و ظفرمندانه برگشتند و الحمدالله بدون هیچگونه تلفاتی بساط شادی و محرمات این قوم کفار را برهم زدندبجز یک دختر که خود را از بالای بام به پایین پرت کرد و در جا مرد. سایر دختران را به زنجیر بسته و دیگران را با غل و زنجیر خدمت امام ع آوردند آن امام همام فرمودند که جوانان آنها را گردن زنند و دختران را به کنیزی بردارند اما قایم مقام امام که مرد دانا و خبره ای بود فرمودند یا امام نقی رهبر جهان و هفت آسمان  جانم و جان امت و جان انس و جن فداک آیا نمی ترسی که نامحرمان خبر به کفار اجانب رسانند و آنها ما را متهم به عمل غیر انسانی  کنند.؟ حضرت فرمودند خب ایندفعه را عفو فرمودیم اما دختران فارسجرد بغایت خوبرویان هستند و نمی شود از آنها گذشت. پس فرمودند رئیس فارسجرد خود داوطلبانه جزیه ای بپردازد. زنجیر را از پا و گونی را از دهانش باز کردند گفت یا اماما ما جمعیتی شیعه و از پیروان و خدمتگذاران صدیق آن حضرت هستیم و از باب ارادت شما را دعوت کردیم که عید ما را که از اجداد مجوسی و شمسیون میترایی به ارث رسیده ببینید. حضرت فرمودند جرمی را انجام داده ای و جنحه ای بغایت بزرگ است اما از خون شما در گذشتم حال  چند تا از این دختران را به ما جزیه و یا هبه تحویل بده و برو. در نهایت او 5 دختر را هبه فرمودند و بقیه سالمین و غانمین به فارسجرد عودت فرمودند.و از آن تاریخ حضرت فرمودند که هیچکس حق برگزاری مراسم چله و عیدهای مجوسی و گبری را ندارد.
اعیاد اسلامی و غیر اسلامی جلد 2 ص 300    

No comments:

Post a Comment